سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]

لطیفه - کافی نت سر کوچه
نویسنده : کامپیوتر شماره 5

ترکه رفته بود زیارت امام رضا . بعد از زیارت دستش را برای احترام روی سینه اش گذاشت و عقب عقب آمد بیرون. یه دفعه دید که خورده به یه چیزی . نیگاه کرد ، دید که یه تابلو است و روش نوشته: تبریز 5 کیلومتر!

 

نتایج اخلاقی این لطیفه:

ترکها در دنده عقب راه رفتن از بقیه‌ی نژادها واردترند!!

(یه زمانی ترکها بر تمام ایران حکومت می‌کردند، بعدش عامل اصلی برکناری حکومت‌های مزدور شدند، حالا هم هرچی جک هست برعلیه ترکاست.)


- چهارشنبه 85/2/27 ساعت 2:36 عصر

فهرست
3678 :کل بازدیدها
0 :بازدید امروز
موضوعات وبلاگ
حضور و غیاب
لوگوی خودم
لطیفه - کافی نت سر کوچه
جستجوی وبلاگ من
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان
لینک دوستان
آوای آشنا
اشتراک
 
آرشیو
طراح قالب